هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟
یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟
آیا تو هم هر پرده ای را تا گشودی
از چارچوب پنجره دیوار دیدی؟
اصلا ببینم تا به حالا صخره بودی؟
از زیر امواج، آسمان را تار دیدی؟
نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟
از " آتنا " گفتن " عذاب النار " دیدی؟
در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی؟
دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟
آیا تو هم با چشم باز و خیس از اشک
خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟
رفتی مطب، بی نسخه برگردی به خانه؟
بیمار بودی مثل من؟ بیمار دیدی؟
حقا که با من فرق داری؛ لا اقل تو
او را که میخواهی خودت یک بار دیدی!
--------------------------------------------------------------
موهای تو
---------------------
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
************
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را :
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
-----------------------------------------------------------------------------
می رسد یک روز فصل بوسه چینی در بهشت
------------------------------------------------
می رسد یک روز فصل بوسه چینی در بهشت
روی تختی با رقیبان می نشینی در بهشت
تا خدا بهتر بسوزاند مرا خواهد گذاشت
یک نمایشگر در آتش، دوربینی در بهشت
صاحب عشق زمینی را به دوزخ می برند
جا ندارد عشق های این چنینی در بهشت
گیرم از روی کرم گاهی خدا دعوت کند
دوزخی ها را برای شب نشینی در بهشت
... با مرامی که من از تو باوفا دارم سراغ
می روی دوزخ مرا وقتی ببینی در بهشت
من اگر جای خدا بودم برای «ظالمین»
خلق می کردم به نامت سرزمینی در بهشت
------------------------------------------------------------------------------